حجتالاسلام سیدمحمد تقی قادری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و پژوهشگر تاریخ اسلام چند مورد از سلوک رفتاری آن حضرت را مورد تحلیل قرار داده و در پایگاه اطلاعرسانی بلاغ منتشر کرده است که در ادامه از نظر میگذرانیم.
تجلی کمیت و کیفیت عبادتی عارفانه و عاشقانه
نخستین و برجستهترین سلوک رفتاری معنوی و عرفانی امام(ع) که وی را از این بعد کانون توجه دوست و دشمن قرار داده و دیگر سلوک رفتاری آن حضرت با آن معنا پیدا میکند سلوک وجهاللهی است. آنچه در سلوک رفتاری حضرت هم از نظر کمیت و کثرت و هم از نظر کیفیت متجلی و ظاهر بود و خود را نشان میداد عبادت عارفانه و عاشقانه بود، بهگونهای که هضم و درک آن برای کسانی که عبادت در این مرتبه از کمیت و کیفیت را تجربه نکردند سخت و دشوار است، چرا که در گزارش آمده است:
۱-اباصلت میگوید: من در سرخس به خانهای که حضرت را زیر نظر گرفته بودند رفتم. از نگهبان اجازه گرفتم، او گفت: حالا موقع رسیدن به حضور ایشان نیست. گفتم: چرا؟ گفت: امام(ع) در هر شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند و از نماز، یک ساعت پیش از ظهر و نزدیک غروب فارغ میشود و همه اوقاتش در جای نماز نشسته و مشغول مناجات خدا میشود. اباصلت به نگهبان میگوید در همین موقع اجازه بگیر. اجازه گرفت و من در همان حال که ایشان انتظار نماز را داشتند به حضورش شرفیاب شدم. (ابنبابویه، صدوق، عیون اخبارالرضا، علی اکبر غفاری، ج۲، ص ۴۳۱-۴۳۲)
۲-فردی به نام رجاء بن ابی ضحاک (دایی مأمون) در مورد عبادت و مناجات امام رضا(ع) چنین میگوید: مأمون مرا نزد امام(ع) به مدینه فرستاد که ایشان را از مدینه به خراسان نزد وی ببرم. مأمون سفارش کرده بود مواظب امام باشم. مسیر راه بصره، اهواز، فارس و خراسان بود و خیلی سفارش شده بود شبانهروز از ایشان جدا نشوم. وی میگوید: من همیشه کنار امام بودم و کسی را با تقواتر دربرابر خدای متعال مثل او ندیدم، ذکر خدا همیشه بر لبانشان جاری بود، همیشه خداترس و پارسا بود، موقعی که وقت نماز میشد در سجدهگاه خود مینشست و سبحان الله، لااله الا الله و ذکرهای دیگر میگفت و بعد از نماز اطرافیان را نصیحت میکرد.
رجاء بن ابی ضحاک اضافه میکند: وقتی ایشان را نزد مأمون بردم از من درباره احوالات امام پرسید؛ من آنچه را دیده بودم برای او گفتم، از رفتار و اعمال ایشان، رفتن و ماندنشان، همه آنچه اتفاق افتاده بود. مأمون گفت: ای پسر ضحاک، این مرد بهترین خلق خدا روی زمین است، دانش و عبادتش از همه مردم بیشتر است. آنچه از ایشان دیدی نزد کس دیگر نگو تا بزرگواری او بر کسی آشکار نشود مگر از زبان خود من. (همان، ص۲۴۱)
۳- منابع تاریخی، امام رضا(ع) را پرهیزگاری میدانند که مکرر به زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج و عمره میرفت. ایشان به زیارت قبر پیامبر(ص) علاقه فراوانی داشت، بالای قبر پیامبر(ص) میرفت و خودش را به قبر شریف میچسبانید. در کنار قبر پیامبر(ص) ۶ یا هشت رکعت نماز میخواند. در رکوع یا سجده سبحانالله سه بار یا بیشتر میگفت، زمانی که نمازش تمام میشد به سجده میرفت، آنقدر سجده را طولانی میکرد که عرق ایشان روی ریگهای مسجد میریخت. صورت مبارکش را روی زمین یا خاک مسجد میگذاشت، دائم در حال عبادت بود و به عبادت عشق میورزید و برای عبادت خداوند انواع رنجها را تحمل میکرد.(همان ص۴۷۳)
۴- روزی ایشان با بزرگان ادیان مختلف مناظره داشت و سخنان زیادی بین امام(ع) و حاضران رد و بدل میشد. جمعیت زیادی در آن مجلس حاضر بودند. زمانی که ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. یکی از حاضران که عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نکن که دلم آزرده میشود شاید اگر سخنانتان را ادامه دهی مسلمان شوم. ایشان فرمودند: نماز میخوانیم و برمیگردیم. امام برخاستند و نماز خواندند.(مدرسی، امامان و جنبشهای مکتبی، ص ۲۴۸)
۵- در حالات معنوی امام رضا(ع) آمده است: ایشان کمخواب بود و بسیار روزه میگرفت. هیچ گاه سه روز روزه ماهیانه ایشان ترک نمیشد و میفرمود: این سه روز روزه معادل روزه یک سال است. (نورالابصار، ص ۳۳۵)
عبادت در متن زندگی نه در حاشیه آن
دومین سلوک رفتاری امام علی بن موسی الرضا(ع) که از وی شخصیت استثنایی ساخت و الگوی عوام و خواص قرار داد سلوک وجهالخلقی است، نه به این معنا که کثرت و کیفیت عبادت و مقام وجهاللهی از وی شخصیت معتکفنشین بسازد و از خلق خدا فاصله بگیرد بلکه گزارشها از زندگی آن حضرت حاکی از آن است که دستگیری از نیازمندان و فقرا در متن زندگیاش قرار داشت نه درحاشیه و ذیل زندگی. از همین رو در گزارش آمده است:
۱-وقتی از صحابی خویش به نام علیبنشعیب پرسیدند: «به نظرت چه کسی از همه مردم بهترین و چه کسانی بدترین زندگی را دارند؟» و او ادب نمود و عرض کرد: «ای سرور من، شما داناترید»، فرمودند: «آن کس که دیگران در زندگی او شریک باشند، بهترین زندگی و آن کس که دیگران در زندگی او شریک نباشند، بدترین زندگی را دارد». (ابن شعبه حرانی، تحفالعقول، ص۴۴۷)
۲- مواسات حضرت آن بود که تلاش میکرد هنگام اعطای کمک به فرد نیازمند، به چهرهاش نگاه نکرده و یا به نحوی از شرمندگی او در هنگام دریافت کمک جلوگیری نماید؛ یا مواسات ایشان این ویژگی را داشت که محدود به فقرا نبود، بلکه نیاز فرد حتی در زمان و شرایط خاص کافی بود. این دو ویژگی بهعلاوه ویژگی توقع نداشتن حضرت در هنگام کمک به دیگران را میتوان در این خبری مشاهده کرد که مطابق با آن یکی از اصحاب حضرت میگوید در خدمت امام رضا(ع) بودم که شخصی خدمت حضرت وارد شد و عرض کرد من از دوستداران شما و اجدادتان هستم و خرجی سفرم تمام شـده است.
پس درخواست کمک نمود و با توجه به آنکه فرد توانمندی بود، وعده داد هنگامی که بـه شهر و دیار خـود میرسد به اندازه همان مبلغ صدقه دهد. در این هنگام امام(ع) برخاستند و وارد اتاقی شدند و ۲۰۰ دینار آوردند. از پشت در وی را صدا زدند و به آن شخص نیازمند فـرمودند: این ۲۰۰ دیـنار را بـگیر و در مـخارج سفر و راه از آن استفاده کن و لازم نیست از طرف من صدقه دهی. فرد نیازمند پول را گرفت و رفت. عدهای به حضرت عرض کردند: چرا خود را در پشت در مخفی کردید تـا هنگام گرفتن دینارها شما را نبیند؟ حضرت فرمود: به خاطر اینکه شرمندگی نیاز بـه سؤال را در چهره او نبینم. (کلینی، کافی، ج۲، ص۲۳ و۲۴)
۳-هنگامی که امام رضا(ع) در خراسان بود، آنچه داشت به فقیران اعطا میکرد که نوشتهاند در روز عرفه بوده است. امام آنچنان بخششی داشت که فضل بن سهل از نزدیکان امام به او ایراد گرفت و گفت: این کار شما ضرر است. امام در پاسخ فضل فرمود: هنگامی که چیزی را برای پاداش و سخاوت دادید، آن را از بین نبرید؛ بخشش، ضرر نیست، بلکه یک سود است. انفاقی که برای خشنودی و رضای خدا صورت میگیرد، زیانبار نیست بلکه هزینهای که برای اعمال غیرمشروع صرف میشود زیانبار است، مانند پادشاهان و وزرایی که مقداری هزینه برای خوانندگان و بازیگران مصرف میکنند. (ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۶۰)
۴- نقل شده هر وقت سفره غذا را برای امام پهن میکردند کاسهای نزدیک ایشان قرار میدادند. ایشان از هر نوع غذا مقداری برمیداشتند و در آن کاسه میریختند و دستور میدادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. میفرمودند: «خداوند میداند همه مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند، برای آنها راه دیگری قرار داده و آن غذا دادن به فقراست. (کلینی، کافی، ج۴، ص۵۲)
سلوک مردمی
هرچند امام علی بن موسی الرضا(ع) به دلیل داشتن مقام ملکوتی امامت و صاحب مرتبه آسمانی بودن فاصله فراوانی با مردم داشتند ولی این تفاوت مراتب برایش تعین ایجاد نمیکرد که بخواهد از مردم فاصله بگیرد بلکه با داشتن مراتب در قلب جامعه حضور داشت و مردمی و خاکی بود. از همین رو در گزارش آمده است:
۱-یکی از هاشمیان به نام علی بن عبدالله خیلی دوست داشت خدمت حضرت برسد و به حضورش سلام عرض کند. اما هیبت و عظمت آن حضرت سبب میشد اقدام نکند. یک بار حضرت رضا(ع) مختصر کسالتی داشت و مردم به عیادتش میرفتند. به علی بن عبدالله گفتند: اگر قصد دیدار و تشرف داری اکنون فرصت مناسبی است. وی به عیادت آن حضرت رفت. امام رضا(ع) خیلی به او احترام گذاشته و ملاطفت کرد و خوشحالش نمود. چند وقت پس از آن، علی بن عبدالله مریض شد، حضرت رضا(ع) به عیادت او رفت و آن قدر نشست تا افرادی که در خانه او بودند خارج شدند. این نهایت ادب و لطف و تکریم او را میرساند. (مسندالرضا، ج ۱، ص.،۴۷)
۲-خادم او یاسر نقل میکند :وقتی حضرت رضا(ع) تنها بود (دور از برنامههای حکومتی و تشریفات) همه همراهان و اطرافیان را از کوچک و بزرگ، دور خود جمع میکرد، با آنان حرف میزد، با ایشان انس میگرفت و همدم آنان میشد و هنگام غذا نیز همه آنان را از کوچک و بزرگ، جمع میکرد و با آنان غذا میخورد.
۳- یکی از اصحابش به نام محمد بن عبیدالله قمی میگوید: در خدمت حضرت بودم، بسیار تشنهام بود، ولی نمیخواستم از آن حضرت آب بطلبم. حضرت خودش آب طلبید و کمی نوشید و به من هم داد و فرمود: ای محمد! بنوش، آب خنک و گوارایی است. (بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۳۱)
۴-روزی وارد حمام شد. یکی از مردم که آن حضرت را نمیشناخت از او خواست بر او کیسه بکشد. حضرت رضا(ع) نیز پذیرفت و مشغول کیسه کشیدن او شد. مردم آن شخص را متوجه ساختند این مرد، علی بن موسی الرضا(ع) است. مرد شروع به عذرخواهی کرد اما حضرت کار خود را ادامه داده و او را دلداری میداد تا ناراحت نباشد.
۵-مردی از اهالی بلخ میگوید: در سفر امام رضا(ع) به خراسان همراهش بودم. روزی سفره غذا طلبید و همه خدمتکاران و غلامان را بر سر سفره نشاند. گفتم: جانم به فدایت، کاش برای اینان سفرهای جداگانه قرار میدادی! فرمود: دست بردار! خدا یکی است، پدر و مادر همه نیز یکی است، پاداش قیامت هم بسته به اعمال است. (بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۱)
۶- شبی کسی میهمان حضرت رضا(ع) بود. مشغول صحبت بودند که چراغ خراب و خاموش شد. آن مرد دست دراز کرد که چراغ را درست کند، حضرت نگذاشت و خودش به اصلاح چراغ پرداخت، سپس فرمود: ما قومی هستیم که از میهمان خود کار نمیکشیم. (همان، ص ۱۰۲)
سلوک خانوادگی و در تعامل با اهل خانه
خانواده نخستین هستهِ تشکیل ساختمان جامعه به شمار میرود و عواملی چون عشق و محبت و عاطفه را در وجود انسانها ریشهدار مینماید. با رعایت موازین ارزشی اسلامی زندگی خانوادگی شکوفا میشود. آیین اسلام حقوقی برای اعضای آن به وجود میآورد که با مراعات و اجرای آن، صفا و صمیمیت چون چشمهای جوشان در خانواده جاری میشود. یکی از وجوه سبک زندگی امام علی بن موسی الرضا(ع) با خانواده و نوع تعامل با اهل خانه است. از همین رو گزارشهایی از تعامل و سلوک رفتاری آن حضرت در تاریخ ذکر شده که هر یک از آنها میتواند الگوی رفتاری ما با خانواده باشد.
۱- ایشان در روایتی از پیروان خود میخواهد برای ایجاد گشایش در زندگی و رفاه اهل خانه بکوشند: «صاحبُ النّعمةِ یَجِبُ انْ یُوَسّع علی عیالهِ؛ افرادی که از نعمتی برخوردارند باید بر زن و فرزند خود گشایش دهند». (مجلسی، بحارالانوار: ج ۷۵، ص ۳۳۵)
۲- و درکلام دیگر میفرمایند: «ینْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یوَسِّعَ عَلَی عِیالِهِ لِئَلَّا یتَمَنَّوْامَوْتَه: شایسته است مرد بر اهل خانه (از لحاظ مخارج زندگی) گشادهدستی کند تا آنان مرگ او را از خداوند درخواست نکنند». (من لایحضره الفقیه: ج۲، ص ۶۸)
۳- حسن رفتار در خانواده: خانواده کانونی است که هر چه با صفاتر و گرمتر باشد، زندگی شیرینتر و توفیقات انسان بیشتر خواهد شد. از این رو امام رضا(ع) از قول رسول خدا، هم به حسن رفتار در خانواده توصیه کرده و هم از نوع رفتار ایشان با همسرشان خبر داده و میفرمایند: «قَالَ رَسُولُ اللَّه(ص): أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکمْ بِأَهْلِی؛ رسول خدا(ص) فرمودند: کسی که ایمانش برتر از دیگران است، اخلاقش نیکوتر و به خانوادهاش مهربانتر است و من به خانواده خود، مهربانترم». (عیون اخبارالرضا: ج۲، ص ۳۸).
اهتمام به نافله شب و شب زندهداری
تفاوت نافله و فریضه در این است در فریضه همانطور که از نامش پیداست حق تعالی بندهاش را ملزم به انجام فریضه میکند؛ ولی در نافله هر چند حق تعالی راهش را نشان میدهد ولی این بنده است که با میل و عشق، خواب شب را بر چشمش حرام میکند و به سحرخیزی میپردازد.
ازهمین رو حق تعالی میفرماید اینانند که به مقام محمود میرسند: وَمِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی أَنْ یبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا (سوره فرقان، آیه ۷۹) و بعضی از شب را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجد باش که نماز شب خاص تو است، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند.
همچنین رسول اعظمش در بیان آثار عملی نافله شب فرمودند: برکت این شب زندهداری از نظر سلوک، رشد و کسب معنویت و تقرب به جایی میرسد که هرچند، خداوندگار نیست چراکه حق تعالی خالق همه عالم هستی است ولی چون دست، پا، زبان و چشم وی الهی میشود به اذن حضرت حق خداوندگار و صاحب (کرامات) میشود.
ازهمین رو یکی از اصول عملی در زندگی حضرت رضا(ع) اهتمام ویژه به نوافل است. شاهد بر این سیره، سخن حضرت به دعبل و هدیه دادن پیراهنی است که هزار نافله با آن خوانده بود. امام با شنیدن اشعار پرمغز و ارزشمند دعبل ۱۰۰ دینار به او هدیه کردند، این درحالی بود که دعبل خدا را قسم داد من برای صله گرفتن نیامدهام و این قصیده را به طمع مال و ثروت نسرودم، سپس ۱۰۰ دینار را برگرداند و تنپوش و جامهای از لباسهای امام را برای تبرک جستن و شرافتجویی درخواست کرد. امام نیز جبّهای را که به تن داشتند به وی بخشیدند و ۱۰۰ دینار را هم به وی بازگردانده و فرمودند: این کیسه زر را بگیر و برنگردان، زیرا به آن نیاز پیدا خواهی کرد. به روایت دیگر، امام رضا(ع) انگشتر عقیق و پیراهن خزسبزی را که هزار شب، در هر شبی هزار رکعت نماز در آن خوانده و هزار ختم قرآن در آن کرده بودند را با آن کیسه زر به او عطا کردند. (منتهیالآمال، ج۱، ص۳۴۲)
نظر شما